مسافر رمضان...
مسافر رمضان
پروازت بی خطر
امیدوارم توشه ات فراوان باشد
و سهم سوغات ما دعای شبهای قدر و التماس دعای وقت افطارت باشد.
ماه رمضان
- از دستاوردهاى بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خداى متعال. در دعاى شریف ابىحمزهى ثمالى میخوانیم: «و اجمع بینى و بین المصطفى و انقلنى الى درجة التّوبة الیك»؛ ما را به درجه و مقام توبه برسان كه برگردیم. از راه كج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگردیم.
چند توصیه از آیت الله بهجت(ره)
برای دوری از ریا ، لا حول و لا قوه الا بالله را زیاد بگویید
برای درمان عصبانیت ، زیاد صلوات بفرستید
برای تمرکز فکر ، زیاد لا اله الا الله بگویید
برای رفع اختلاف زوجین ، صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید
برای دفع شر و بلا ، بخوانید : اللهم صلِّ علی محمدٍ و آله وَ أمسِک عنّا السُّوء
زمانبندی خدا
زمانبندے خدا بے نظیر است.
نه دیر و نه زود
كمے بردبارے میطلبد و ایمانے بسیار
اما ارزش انتظار را دارد…
مي گذرد...
از شیخ ِ بهایے پرسیدند :
خیلے “سخت ” مے گذرد ، چـه باید کرد؟
شیخ مے فرماید:
خودت که مےگویے ، سخت “مےگذرد” ،
سخت کــ ه ” نمےماند ” !
پس خـــدا را شکــر کــ ه مےگذرد و نمےماند .
ختم صلوات
طرح ختم میلیونی صلوات
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، شفای همه مریضا ، رفع مشکل گرفتارا و عاقبت بخیری جوونا . . .
سهم شما 3 صلوات
یا علی
شکر می کنم خدا را زهرا(سلام الله علیها) حرم ندارد
مادر این روزها آنجا که گفتی یا علی غسلنی بالیل و کفنی بالیل و دفنی بالیل و لا تعلم احدا بیشتر برایمان قابل درک میشود ..
مادر خدا را صد هزار مرتبه شکر که نشانی از تو ندارند …
مادر این روزها هر کسی یا علی گفت سرش را میبرند هر کسی هم قبل ها با علی بود از قبر بیرونش می آورند …
اینها دست شمر و یزید را از پشت بسته اند .. دجال و سفیانی اند اینها …
مادر خدا را شکر نشانی از تو ندارند …
استغفرالله و اتوب الیه
امام علی (ع) فرمود:
تَعَطَّرُوا بِالاِستِغْفارِ لا تَفْضَحَنَّكُمْ رَوَایِحُ الذُّنُوبِ.
ترجمه فارسی:
با طلب آمرزش معطّر و خوشبو شوید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.
ترجمه انگلیسی:
Perfume yourself by seeking forgiveness so that the stench of your sins may not disgrace you.
منبع: بحار الأنوار، جلد6
معجزه
خودت گفتی : ” اُدعونی اَستجِب لَکم “
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را !
دیگر چگونه بخوانمت ؟
ای بی منت ترین عنایت .
دستانم از این بلندتر نمی شود
و صدایم از این رساتر نمی پیچد
در آسمان !
بپرس ،
شاکی اند ، اهلِ آسمانت
بس که من نالیده ام
بس که زیرِ لب ، زِ تو رَه جُسته ام .
من دگر باخته ام ،
دل وُ دین را با هم
فرصتی نیست دگر !
تو بگیر دستِ مرا
معجزه ، معجزه کن بهرِ خدا
آموخته ام...
آموخته ام که وقتی با کسی رو به رو می شوم او انتظار لبخند جدی از سوی ما دارد.
آموخته ام که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند.
آموخته ام که زندگی مثل یک دستمال کاغذ لوله ای است هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم زودتر حرکت می کند.
آموخته ام که راه رفتن در کنار پدرم در یک تابستانی د رکودکی شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است.
آموخته ام که مهربان بودن بالاتر از دوست بودن است.
آموخته ام که لبخند ارزان ترین راهی است که می شود با آن نگاه را وسعت داد.
آموخته ام که زندگی دشوار است ولی من از او سخت ترم.
آموخته ام که چشم پوشی از حقایق آن ها را تغییر نمی دهد.
پله های ترقی
خدایا کمکم کن که پله های ترقی ام ناله و نفرین مردم نباشد
چرا که یقین دارم روزی نه چندان دور یکی از این پله ها طرقی می کند و مرا از اوج صعود به حضیض سقوط پرتاب می کند.
زهرا حسینی
شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
من نام دخترم را فاطمه (سلام الله علیها) گذاشتم ؛ زیرا خداوند ، فاطمه (سلام الله علیها) و هر کس که
او را دوست دارد ، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.
اعجاز می کند
ضریح زرد تو اعجاز می کند
هزار قفل بسته را باز می کند
ضریح تو همتی است از قبیله ی سلمان
که باز نگاهت قبیله را ممتاز می کند
ضریح و گنبد و خیابان عشق
و باز مرغ دلی که پرواز می کند
خوب و بد، پیش چشمش درهم است
بسکه کریم است هر دو را هم تراز می کند
نسرین سلاجقه(طلبه سال پنجم)
آیا فرشتگان خنده و گریه هم دارند؟!!!
رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) از جبرئیل پرسید:
آیا فرشتگان خنده و گریه هم دارند؟! جبرئیل عرض کرد: بله!
زمانیکه زن بی حجاب و بدحجابی میمیرد و بستگان او را در قبر میگذارند،(دورش را میگیرند) تا بدنش دیده نشود!
فرشتگان می خندند و میگویند: تا وقتی (زنده) و جوان بود و هر کسی را تحریک میکرد و به گناه می انداخت (پدر و برادر و همسرش غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، حالا که مُرده و همه از دیدن(لاشه او) نِفرت دارند، او را می پوشانند!
منابع:
1- المواعظ العددیه ص 161
2- شجره طوبی ص 431
به یاد داشته باش!!!
به یــاد داشته باش!
هر لذتی که از حـــــــــــرام می چشی
پروردگارت لذتی شیرین تر از حــــــــلال را، از تــــــــو خواهد گرفتــ
و ذائقه اتـــ تغییـــر خواهد کـــرد
اگر طعم شیرین مناجاتـــ را مدتــ هاستـــ نچــشیده ای؛
فکــــــــــــــــــر کن!
جمعه ها...
جـمـعـه هـا طـبـع مـن احـسـاس تـغـزل دارد
نــاخــودآگــاه بــــه سـمـت تــو تـمـایــل دارد
بی تـو چنـدیـست کـه در کـار زمیـن حیـرانم
مـانـده ام، بـی تـو چـرا بـاغـچـه ام گل دارد؟
شـایـد ایـن بـاغـچـه ده قـرن بـه استقبالت
فـرش گــسـتــرده و در دست گــلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
مـاه مـخـفـی شـدنـش نـیـــز تـعـادل دارد
یـازده پـلـه زمـیــن رفت بـه سمـت ملـکوت
یـک قـدم مـانـده، زمیـن شـوق تـکـامل دارد
♥♥ اللهم عجل لولیک الفرج ♥♥
22 بهمن 1357 شمسی، سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی
از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت. با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد.
پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد. این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت. هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.
روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید
چو جان خویشتن!!
مرا عـهـدیـسـت با جـانـان که تا جان در بدن دارم
هـواداران کـویـش را چـو جـان خـویـشـتــن دارم
لبخند گل
بخند که لبخند گل زیباست.
میدانـــــــــــم داری به دنیایی که من سفت به آن چسبیده ام میخندی…
ولی برایم دعا کن من هم مثل تو سوار بر بال ملائک به آسمان عروج پیدا کنم.
نسئل الله منـــــــــازل الشهداء.
.
.
امانت داری و راست گویی
قالَ الإمام موسى بن جعفر الكاظم (علیه السلام) :
تحف العقول: ص 297، بحارالأنوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4.
فرمود: امانت دارى و راست گوئى، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند; ولیكن خیانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاكت و بیچارگى و سبب تیرگى دل مى باشد.
برات کربلا...
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه رود در مشهد و گه می رود کرب و بلا
می رود پا بوسی سلطان خوبی ها رضا
می ستاند از کرم از وی برات کربلا
نسرین سلاجقه
قتل صبر...
اَنا اَبنُ مَن قُتِلَ صَبرا
تو پسر ِ همانی که
هر چه می توانستند
و با هر چه می توانستند
او را کشتند!
پ.ن: ” قتل صبر” یعنی کسی را محصور کنند و از همه طرف به او حمله کنند برای کشتنش… یعنی با شکنجه کشتن… یعنی زجرکش کردن… می گویند این نوع کشتن در آیین مسلمانی حرام است.
(از خطبه های امام سجاد علیه السلام)
امام سجاد علیه السلام
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
.
شهادت وارث نهضت عاشورا تسلیت باد
این جمعهــ...
این جمعهـــ هم گذشت…
این جمعهـــ هم در انتظار ِ ندای ” هل من ناصر ینصرنی ” ات …
غروب کرد…..
و باز هم دل ِ من در کنج تقویم جمعهــ ها … در انتظار …..
بصیرت یعنیـــ...
امام خامنه ای روحی فداه :
بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر امام حسین (ع) را برید همان جانباز جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت…
فاطمه جان...
بانوی نور… فاطمه جان شرمنده ایم…
كه بهای حسینی شدن ما ، بی حسین شدن تو بود…
و شرمنده تر آن كه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم…
صبر کن...
و امر يده على صدرها وسكنها من الجزع
دلم از آن دست ها می خواهد
که بگذاری اش روی سینه ام….و آرام بگیرم!
خواهر از برادر دل نمى كند، به دست و پاى برادر افتاد و بوسيد، ساير بانوان حرم ، آن حضرت را محاصره كرده و دست و پاى او را مى بوسيدند و گريه مى كردند، امام آنها را آرام كرد و به خيمه برگردانيد، سپس خواهرش را به تنهايى طلبيد و او را دلدارى داد.
امام حسين (ع ) دستش را بر سينه خواهرش زينب كشيد، زينب آرام گرفت. فرمود: افرادى كه صبر مى كنند، پاداش بسيار در پيشگاه خدا دارند، صبر كن تا به پاداشهاى الهى برسى…
حق گرفتنی است...
نقطه مقابل حق را باطل فرا گرفته است
سدی که برداشتنش جان می خرد
آن هم چه جان های عزیز و بزرگواری
کافیست گوش بسپاری به صدای اذانی که در ظهر عاشورا بلند می شود
صدای الله اکبر گفتن لبانی خشک
برای خواندن نماز در زیر باران تیر
صدای حسین را می شنوی که در گوش اهریمنان می خواند
انا الحق
حق برای اهریمنان گفتنش تلخ است
شنیدنش هم تلخ است مولای من
پس یا حق را می گیرند یا جان حق گو را
آری سر حسین گرفته شد و از آن پس حق جاودانی ماند
امامم حق را به قیمت خون خریده است
تا خوانده شود در بالای نی، با لبان خشک
حق گرفتنی است…
زهره اکبر زاده پایه پنجم
جلسه ختم صلوات
امام صادق (علیه السلام)
در قیامت هیچ عملی برتر و گرامی تر از صلوات (بر محمد و آل محمد) نیست. سنگین ترین عمل در ترازوی سنجش اعمال است و در (دنیا) موانع استجابت دعا را بر طرف میکند (وسائل الشیعه ج 4 ص 1201)

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم
به نیت رفع و گشایش تمامی گره های زندگیمون
کفاره تمام گناهان از یاد رفته و رحمت و بخشایش روح تمامی رفتگانمون
دوستان عزیز لطف کنید ابتدا صلوات ها را فرستاده و بعد تعدادش را اعلام کنید.
التماس دعا
مسلم
انتخاب شده بود از طرف مولایش حسین (ع)
تا نایب اش باشد و گزارش دهد.
اطاعت امر کرد…
راه افتاد…
همراهِ دو راه بلد…
دو آشنایِ بیابانهایِ صعب العبور مدینه تا کوفه؛
راه بلد ها در راه جان دادند…
اما مسلم را امرِ مولایش زنده نگه داشته بود.
به او گفته شده بود: نیابت کن امامت را!
نگفتند کم بیاور!

روز عرفه
روز عرفه؛ روز معرفت
روز عرفه؛ روز زدودن قلب از غبار عصیان
روز عرفه؛ روز خدا و خدایی شدن
روز عرفه؛ روز دعا کردن و استجابت دعا
روز عرفه؛ روز حسین و حسینی شدن
روز عرفه؛ روز شکستن بتهای درون
روز عرفه؛ روز ابراهیم شدن
روز عرفه؛ روز بارش چشمهای خاکیان بر آسمانیان
روز عرفه؛ روز بازگشت به آغوش مهربان خدا
روز عرفه؛ روز بازگشت، بازگشت به خود
روز عرفه؛ روز خواستن
جلسه ختم صلوات
جلسه ختم صلوات
به نیت…
رفع و گشایش تمامی گره های زندگیمون
کفاره تمام گناهان از یاد رفته و رحمت و بخشایش روح تمامی رفتگانمون
«دوستان عزیز لطف کنید اول صلوات ها فرستاده شود بعد تعدادش را اعلام کنید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
عرفه
بازم منو و حال و هوای عرفه
روضه ارباب و دعای عرفه
یادم می افته کربلای عرفه
داره بارون می باره…..
مست گریه ها شدیم یادش بخیر
تو بهشت رها شدیم یادش بخیر
زائر خدا شدیم یادش بخیر
روزه عرفه اومدم صدام کنی
هرجاییکه میخوای بری دعام کنی
مسافر صحن امام رضام کنی
داره بارون می باره…..

آقام مولا...
یا علی…
دعا کن من شوم سلمان برایت
کنم این جان ناقابل فدایت
بود ایل و تبارم همچو سلمان
علی جانم! منم از اهل ایران
مدد کن تا شویم مردان عالی
شویم نان آور سفره ی خالی
آقام مولا ببین من پُر دردم
بدون تو هیچم، من سردِ سردم
دعا کن تو سیاهی ِ شب قبر
حسینت باشه بهرم سایه ی سر
نسرین سلاجقه
آقا نکند دوباره در جا بزنم...
من آمده ام که دل به دریا بزنم . .
یک حرف نگفته دارم، آن را بزنم . . .
.
بر پایه ی پای خویش ماندم چو درخت . .
آقا نکند دوباره درجا بزنم . . .!!!؟
دستت...
دستت اما حکایتی دارد، رحم الله عمی العباس ! …
چهل روز مانده به محرم
لباس حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا (س)"ست،
خاک پای شهیدان
چقدر زمین حقیر است آی خاکی ها!
دلم تنگ خاک پای شهیدان است…
شهید همت
از همســـر شهیـــد همـتــــ پـــرسیـــدن
چــــرا چشــم هــــای شهیــــد اینقـــدر زیبـــا و بــــا نفوذ انـــد؟
ایـــشــون پـــــــــاسخ دادنــــد کـــــــــه
شهیـــد هیچــوقتـــ بـــــــا چشمــــــانـش
…گنــــــــــــاه نـکـــــــــرد …!!
تولد امام رئوف
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم
مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چارهای کند
ای وای اگر امام رضایی نداشتم
گفتند در حرم همه را راه میدهند
اصلا بنای بیسر و پایی نداشتم
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ورنه من از گناه ابایی نداشتم
چندین شب است گریه شده کار من ولی
باز هم برات کربوبلایی نداشتم
دل دیگران را شاد کنیم...
امام رضا (ع) فرمود:
مَن فَرَّجَ عن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عن قَلبِهِ یَومَ القِیامَةِ.
هر كس اندوه مؤمنى را بزداید، خداوند در روز قیامت، غم از دلش مى زداید
‘Whoever alleviates a believer’s worries
Allah will alleviate his heart on the Day of Resurrection
میزان الحكمه
آموختم!
آموختم؛ که خدا عشق است و عشق تنها خداست.
آموختم! که وقتی ناامید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشد تا دوباره به رحمتش امیدوار شوم.
آموختم! اگر تاکنون به آن چه خواسته ام، نرسیدم. خدا برایم بهترینش را در نظر گرفته.
آموختم! که زندگی سخت است؛
ولی من از آن سخت ترم.
قلوب مجروح
و بار دیگر دستان پلید زمانه به گونه ای دیگر قلب مسلمانان جهان را فشرد.
کفار و منافقان که از سلاله شیطان هستند هیچگاه چشم دیدن پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) و اصحابش را نداشته و ندارند.
و اکنون این پلیدی را با هتک حرمت مقام شامخ رسول مکرم اسلام(صل الله علیه وآله وسلم) در پرده سینما و تلویزیون رخ نمودند که ما طلاب این اهانت را محکوم کرده و این مصیبت عظیم را خدمت حضرت ولی عصر ارواحناه فداه تسلیت عرض نموده وریشه کن شدن هر چه سریع تر منافقان و کوردلان را از خداوند منان خواستاریم.
نسرین سلاجقه(پایه پنجم)
مولا
مــَـولای یـــا مــــَـولای
انــتَ المــــالکُ و انــا المــملـــوک
و هـــُل یــَرحمُ المـــملــوکَ الّا الــمالـــک ..؟
صلوات
وقتی که پیامبر در معراج بود فرشته ای رو دید که همواره در حال نوشتن چیزیه
از او پرسید:” که هستی؟
جواب داد:” ای پیامبر من فرشته ای هستم که حساب همه چیز را می دانم، می دانم که از اول خلقت تا کنون چند قطره باران و چند قطعه برف باریده و حتی می دانم که از آنها چه تعداد در خشکی آمده و چه تعداد در آب دریاها ریخته شده”
پیامبر به او گفت: “آیا چیزی هم هست که نتوانی آنرا حساب کنی”
جواب داد:
آری ، هنگامی که بنده ای بر تو صلوات می فرستد آن چنان اجرو پاداشی دارد که از ثبت آن عاجز هستم
وداع با ماه رمضان
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ
رسم ” خوب ” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و ماندنشان…
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته…
دلتنگشان می شوی!
پ.ن: عنوان از دعای وداع با ماه مبارک رمضان از صحیفه سجادیه: بدرود که هنوز نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک!
انتخاب خدا
می دونی…!!!
تا نچشند، نمی فهمند
چادر یک تکه پارچه نیست،
چادر انتخاب خداست برای زن و انتخاب زن برای خدا
ترنم عطر یاس
تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری
میتوانی گاهی بادبزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها امل
آخر تو چه میدانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست
آخر تو چه میدانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند
تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
چادری با چادری فرق دارد.
۱. یکی از دوستانم که مانتویی بود ازدواج کرد شوهرش از او خواست که چادری شود و شد..
2. آن یکی به خواسته ی دوست پسرش چادری شد..
3. آن یکی دیگر پدرش گفته بود که اگر چادر سر نکند حق ندارد پایش را از خانه بیرون بگذارد…
4. آن یکی که خیلی هم تحصیل کرده بود به خاطر حجاب و پوشش نامناسبش کار مناسبی که
درخور تحصیلاتش باشد گیرش نمی آمد…چادری شد و همزمان استخدام..!!!
5. آن یکی از خانواده ی اصیل و نجیبی بود ..با این که دختر صاف و دل پاکی بود..
اما حجاب خوبی نداشت…خواستگاران فراوانی داشت..
ولی او از اینکه خواستگارها به اندام زیبا و لباس های زیبایش توجه می کردند
خوشش نمی آمد…زیبایی هایش را با چادر پوشاند…و شاهزاده ی نجیب روهایش را یافت..
مردی نجیب و با اصالت…
6.آن یکی درسش زیاد خوب نبود…برای اینکه در چشم معلم و استاد باشد چادری شد..
و شاگرد اول کلاس..!!
آن یکی…
آن یکی…
آن یکی چون خدایش گفته بود ” بپوشان خود را از دید نامحرم ” قربة الی الله گفت..
و چادر به سر کرد…
بعد از سالها….
1. دوستی که به خواست همسرش چادری شد…مدتی بعد از عقدشان شوهرش به او گفت که
هر وقت باردار شد می تواند دیگر چادر سر نکند…
عروس خانوم باردار شد..و برای اینکه چادر دست و بالش را نگیرد دیگر چادر سر نکرد…
2.دوست پسر دخترک دیگر اورا نخواست و دخترک نیز چادر را…
3.آن یکی با مردی ازدواج کرد که از چادر خوشش نمی آمد..
و حالا نیز حرف شوهر ارجحیت داشت بر حرف پدر..و دخترک هم از خدا خواسته…
4. آن دوست تحصیل کرده هم وقتی حسابی ریشه اش را در دولت محکم کرد..
دیگر چادرش به کارش نیامد…
5. دوست دل پاکِ بدحجابِ بعدا چادری شده…آن چنان خودش را در دل مرد نجیب جا کرد…
و مردک را چنان توجیه کرد که چادر نشان بی اعتمادی مرد نسبت به زنش است و یواش یواش….
6.دخترکِ چادریِ شاگرد اولِ کلاس…چادرش تا فارغ التحصیلی اش به زور دوام آورد..
و بعد از فارغ التحصیلی دیگر نیازی به چادر سر کردنش نبود…
آن یکی ها هم یک به یک….
آن دخترک که حرف خدایش را لبیک گفت…
چادرش معرفتش را بالا برد..اوج گرفت تا آسمان….و خدایی شد..لباسش…کلامش…رفتارش..
همه ی امورش خدایی شد…