جمعه ها...
27 بهمن 1391 توسط انصاریان
جـمـعـه هـا طـبـع مـن احـسـاس تـغـزل دارد
نــاخــودآگــاه بــــه سـمـت تــو تـمـایــل دارد
بی تـو چنـدیـست کـه در کـار زمیـن حیـرانم
مـانـده ام، بـی تـو چـرا بـاغـچـه ام گل دارد؟
شـایـد ایـن بـاغـچـه ده قـرن بـه استقبالت
فـرش گــسـتــرده و در دست گــلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
مـاه مـخـفـی شـدنـش نـیـــز تـعـادل دارد
یـازده پـلـه زمـیــن رفت بـه سمـت ملـکوت
یـک قـدم مـانـده، زمیـن شـوق تـکـامل دارد
♥♥ اللهم عجل لولیک الفرج ♥♥