الهی...
الهی!… کعبه و محراب، نشانه است، معبود، تویی! درس و کتاب، بهانه است، مقصود، تویی!
الهی!… توفیقمان ده که در میدان علم، پرچم عمل افرازیم و در ساحل خلوص، لنگر اندازیم.
الهی!… علمی که به تو نرساند، وبال است و ثمره اش تنها قیل و قال. از علمی که تکبر آورد چه سود؟ و فضلی که تفرعُن آورد، عدمش به ز وجود.
الهی!… در درگاه بلندت، تا کسی «میرزا کوچک» نشود، «آقا بزرگ» نگردد. تا ما را اهل ضمیر نکرده ای، ظاهر مکن.
الهی!… توفیق ده که بر نفس خویش، امیر شویم، ضمایر ما را به خودت برگردان، تا روشن ضمیر شویم.
الهی!… آنان که در پی مریدند، اگر در پی «مراد» روند، «راد» شوند. در روز حشر، «رضای مراد» به کار آید، نه «عطای مرید»!
الهی!… تو را به مرادی پذیرفته ایم، ما را به مریدی بپذیر… یا مرادَ المُریدین!
الهی!… دل های دور از امراض و خالی از اغراض، چشمه ی نور است و علمِ دور از عمل، به جای بال، وبال!
الهی!… شاکریم که ما را بر سفره ی عترت نشاندی و طعم محبّت اهل بیت(علیه السلام) چشاندی.