الهی...
امام زین العابدینu:
معبودا! اگر به درگاه تو چندان بگریم که پلک های دو چشم من بیفتد و چندان زار زنم که صدایم بریده شود و چندان در برابر تو بایستم که پاهایم ورم کند و چندان برایت رکوع کنم که استخوان پشتم از هم بگسلد و چندان برایت سجده کنم که تخم چشمانم از کاسه برون افتد و در همه ی عمرم خاک زمین را بخورم و تا پایان زندگانیم آب تیره بنوشم و در این میان چندان به یاد تو گویا باشم که زبانم از کار بیفتد و آن گاه از شرم تو گوشه چشمم را به اطراف آسمان نیندازم، با این همه سزاوار آن نباشم که گناهی از گناهان من پاک شود.
و اگر مستوجب آمرزش تو شوم و تو ما بیامرزی و مستحق بخشش تو شوم و تو مرا ببخشایی، این آمرزش و بخشایش از روی استحقاق من لازم نگشته است.1
ای آن که به ناله ی دردمند رحم می کنی و ای آن که به آن چه در دل نالان نهفته است دانایی! مرا از کسانی قرار ده که در حصار تو سالم به سر می برند، و دشمنان را به آن حصار دسترسی نیست.2
1. الصحیفه السجادیه، الدعا16.
2. بحارالانوار، 94/121/19.